به گزارش خبرنگار دفاعپرس از رشت، دفاع مقدس روایتگر حماسه و ایثار فرزندان ناب حضرت روحالله و انقلاب اسلامی است؛ پیران و جوانان نابی که با عشق به الله و سربازی اسلام، پا به معرکه جنگ و جهاد گذاشتند و حماسههایی از جنس نور و ایثار و شهادت آفریدند.
بیشک آشنایی با سبک زندگی، راه، مرام و شخصیت الهی این شهیدان والامقام، درس زندگی و راه و روش متعالی است برای ما جاماندگان و گرفتار در این دنیای خاکی.
«سیامک اخترکاویان» یکی از این شهدای والامقام است که خلاصهای از زندگینامه و وصیتنامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید:
«سیامک اخترکاویان» در نهم مهر ماه سال ۱۳۳۹ در شهرستان «بندر انزلی» در یک خانواده مذهبی و ورزشکار دیده به جهان گشود. او سومین فرزند خانواده بود، پدرش بوکسور بنام و قهرمان دوران خود در جامعه ورزش بوکس بود.
وی در سال ۱۳۴۶ وارد دبستان انوری شد، دوره راهنمائی را در انوشیروان (سردار جنگل فعلی) گذراند و پس از آن دوره دبیرستان را در فردوسی طی نمود. وی در رشته فوتبال دروازبان تیم محلی شد و با آنکه گُلر خوبی بود فوتبال را رها نموده و در رشته خانوادگی خود یعنی بوکس در وزن ۶۷ کیلوگرم وارد رینگ شد و در مسابقات دستکش زرین آن قدر خوش درخشید که همه حتی روزنامههای سراسری در صفحات خود از او نام میبردند؛ وی همچنان که به ورزش میپرداخت کتابهای روشنگرانه دکتر شریعتی مطهری و ... را نیز مطالعه مینمود.
سیامک روح پاک و دل دریایی داشت؛ غمخوار و از خود گذشته بود، به یاری محرومان میشتافت و اگر چنانچه کسی کمکی نیاز داشت از کمک به او دریغ نمینمود. وی شناگر ماهری نیز بود بطوری که به دریا نمیرفت مگر دریا طوفانی و مواج باشد. روحیه ورزشی و مذهبی او سبب گردیده بود تا سیامک با کسانی دوست و همراه شود که با او همفکر بودند نظیر شهید «بهرام گل آور»، شهید «علی پیشوایی» و شهید «حمید رجبی مقدم».
وی به حدی به بلوغ فکری رسیده بود که در سال ۱۳۵۶ـ ۱۳۵۵ و در اوج خفقان رژیم پهلوی برای سلامت امام خمینی و نابودی رژیم غاصب اسرائیل صلواتهای آتشین و شورانگیزی میگرفت که بارها با نیروهای امنیتی زمان شاه درگیر شده و به آنان ضرب شست نشان داده بود.
سر انجام انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و سیامک وارد کمیته شد و سپس به گارد ملی پیوست و پس از آن عضو هسته اولیه سپاه انزلی گردید.
شهید اخترکاویان در سال ۱۳۵۸ با دختری همراه و همدل از دیار ساحل نشینان ازدواج نمود؛ ایام همچنان میگذشت و جنگ بر ما تحمیل شد. سیامک در سال ۱۳۵۹ برای دفاع از میهن و دفاع از خرمشهر همراه با جمعی از جوانان مسجد قائمیه بندر انزلی رهسپار جبههها گردیدند.
در خرمشهر دستور عقب نشینی و تخلیه شهر صادر شده بود و رزمندگان بغض آلود خرمشهر را ترک کردند؛ وی باز هم از پا ننشست و نا امید نگشت، بارها و بارها به جبههها رفت. آرام و قرار نداشت کردستان، سومار، سر پل ذهاب و سر انجام در عملیات آزاد سازی خونین شهر پس از چندین روز جنگ بی امان و در حال شکار تانک در منطقه کوشک با یک گلوله تک تیر انداز دشمن به خون نشست و دعوت حق را لبیک گفت.
وصیت نامه شهید:
درس زندگی را باید از حسین (ع) آموخت. نمیدانید چقدر خوشحالم، اکنون که دارم وصیت نامه مینویسم آماده رفتن به عملیات هستیم؛ ما میرویم تا امام حسین (ع) و دین او را زنده کنیم.
اگر خداوند بر من منت گذاشت به فیض شهادت رسیدم امیدوارم مرا مورد عفو و بخشش قرار بدهد. بیدار باشید اگر روزی دشمنان اسلام خواستند انقلاب را از مسیرش منحرف کنند تا خون در بدن دارید حتی اگر بدنتان را هزار تکه کنند از انقلاب دفاع نموده تا خداوند نیز بر شما عنایت کند.
برای من گریه نکنید، برای حسین (ع) و یارانش، برای علی اصغر و علی اکبر گریه کنید؛ با گریه تان دشمنان را شاد نسازید بلکه بر خود ببالید که چنین فرزندی را بزرگ نموده اید. من به شما پدر و مادر، همسر، خواهر و برادر و خویشاوندان توصیه میکنم صبور باشید.
خدایا تو شاهدی عزیزتر از جانم چیز دیگری ندارم که فدای اسلام کنم خونم را بپذیر. اکنون میرویم تا خونها بدهیم که بتوانیم حقانیت اسلام را ثابت کنیم.
حامی روحانیت مبارز و دلسوز باشید تا به انقلاب صدمهای نرسد غیر از این اسلام شکست خواهد خورد؛ اگر اسلام شکست بخورد فکر کنید چه مصیبتی به بار میآید. مسلمان واقعی باشید تا جامعه اسلامی شود اتحاد و اطاعت از ولایت را سر لوحه همه کارهایتان قرار دهید.
انتهای پیام/